خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اپراتور
[اسم]
le standardiste
/stɑ̃daʀdist/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: standardistes]
[مونث: standardiste]
1
اپراتور
منشی
1.Cette entreprise cherche un nouveau standardiste.
1. این شرکت به دنبال یک اپراتور جدید میگردد.
2.J'étais standardiste dans un hôtel.
2. من در یک هتل اپراتور بودم.
تصاویر
کلمات نزدیک
standardisation
standard
stand
stalle
stalagmite
standing
star
start-up
starter
starting-block
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان