1 . پارک کردن 2 . ایستادن
[فعل]

stationner

/stasjɔne/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: stationné] [حالت وصفی: stationnant] [فعل کمکی: avoir ]

1 پارک کردن متوقف کردن اتومبیل

  • 1.J'ai stationné ma voiture dans la rue.
    1. من ماشینم را در کوچه پارک کردم.
  • 2.J'ai stationné ma voiture devant chez toi.
    2. من ماشینم را در مقابل خانه تو پارک کردم.

2 ایستادن توقف کردن

  • 1.Personne ne stationne.
    1. هیچ کس نمی‌ایستد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان