خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احمق
2 . احمقانه
[صفت]
stupide
/stypid/
قابل مقایسه
[حالت مونث: stupide]
[جمع مونث: stupides]
[جمع مذکر: stupides]
1
احمق
نادان
مترادف و متضاد
bête
sot
intelligent
perspicace
sagace
une personne bête
فردی احمق
1. Ils ne sont pas assez stupides pour prendre de tels risques.
1. آنقدر احمق نیستند که چنان خطری را به جان بخرند.
2. Je ne suis pas aussi stupide que vous le pensez.
2. من به آن اندازه که فکر میکنید، احمق نیستم.
2
احمقانه
مترادف و متضاد
idiot
inepte
judicieux
sensé
agissement/réflexion... bête
رفتار/فکر... احمقانه
Votre façon d'agir est stupide.
روش برخوردتان احمقانه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
stupeur
studio
studieux
stuc
structurer
stupidité
stupéfaction
stupéfait
stupéfiant
stupéfier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان