خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارثیه
[اسم]
la succession
/syksesjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
ارثیه
میراث
1.À la succession de son oncle elle hérita de bijoux.
1. از ارثیه عمویش او جواهرات به ارث برد.
2.Lutte pour la succession.
2. جدال برای میراث.
تصاویر
کلمات نزدیک
successif
successeur
suc
subversion
subversif
succinct
succomber
succulent
succursale
succès
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان