خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شعبه
[اسم]
la succursale
/sykyʁsal/
قابل شمارش
مونث
1
شعبه
1.Cette banque compte de nombreuses succursales à l'étranger.
1. این بانک تعداد زیادی شعبه در خارج از کشور دارد.
2.Magasin à succursales multiples.
2. مغازه با شعبههای متعدد.
تصاویر
کلمات نزدیک
succulent
succomber
succinct
succession
successif
succès
succédané
succéder
sucer
sucette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان