Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مبلغ اضافی
[اسم]
le supplément
/syplemɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
مبلغ اضافی
هزینهی اضافی
1.J'ai payé un supplément pour avoir une meilleure chambre d'hôtel.
1. من برای داشتن بهترین اتاق هتل یک مبلغ اضافی پرداختم.
2.Le prix inclut un supplément pour la livraison express.
2. قیمت شامل یک هزینهی اضافی برای تحویل سریعالسیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
suppléer
suppléant
supplier
supplicier
supplice
supplémentaire
support
support d'arbre
support numérique
support papier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان