1 . بیننده تلویزیون
[اسم]

le téléspectateur

/telespɛktatœʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: téléspectateurs] [مونث: téléspectatrice]

1 بیننده تلویزیون

  • 1.Il y a beaucoup de téléspectateurs les soirs de matches de football.
    1. (در) شبهای مسابقات فوتبال، تعداد زیادی بیننده تلویزیون وجود دارد.
  • 2.L'émission d'hier soir a rassemblé deux millions de téléspectateurs.
    2. برنامه‌ی دیروز عصر 2 میلیون بیننده تلویزیونی را جذب کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان