1 . شاخص
[اسم]

le taux

/to/
قابل شمارش مذکر
[جمع: taux]

1 شاخص نسبت، درصد

  • 1.L'objectif du gouvernement était de réduire le taux de chômage.
    1. هدف دولت کاهش نرخ بیکاری بود.
  • 2.Le taux d'échec scolaire est trop élevé.
    2. درصد شکست‌های تحصیلی بسیار بالا است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان