خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مالیات وضع کردن (برای)
2 . متهم کردن
3 . با دوز و کلک گرفتن
[فعل]
taxer
/takse/
فعل گذرا
[گذشته کامل: taxé]
[حالت وصفی: taxant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مالیات وضع کردن (برای)
مالیات بستن (به)
1.Certaines communes taxent trop les propriétaires.
1. برخی بخشها (در شهرداری) برای مالکین خیلی مالیات وضع میکنند.
2
متهم کردن
3
با دوز و کلک گرفتن
تیغ زدن
informal
تصاویر
کلمات نزدیک
taxe
taxation
taux effectif global
taux de croissance
taux de change
taxi
taxidermiste
taïga
taïwan
tchad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان