خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (صدای) زنگ
[اسم]
le tintement
/tɛ̃tmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
(صدای) زنگ
(صدای) جرینگ جرینگ
1.Il doit être midi, j'entends le tintement des cloches.
1. باید ظهر باشد، (صدای) زنگ ناقوسها را میشنوم.
2.Il ne supporte pas le tintement des clefs.
2. او صدای جرینگ جرینگ کلیدها را تحمل نمیکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tintamarre
timoré
timidité
timidement
timide
tinter
tintinnabuler
tipi
tique
tiquer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان