1 . سرهم‌بندی کردن
[فعل]

torchonner

فعل گذرا و ناگذر

1 سرهم‌بندی کردن سرسری انجام دادن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان