خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هر هفته
[قید]
toutes les semaines
/tut le s(ə)mɛn/
غیرقابل مقایسه
1
هر هفته
1.Il conduit une voiture différente toutes les semaines.
1. او هر هفته یک ماشین متفاوت می راند.
2.Je vais appeler toutes les semaines pour vérifier.
2. من هر هفته برای بررسی به شما زنگ خواهم زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
toutefois
toute-puissance
tout-à-l'égout
tout-venant
tout-puissant
toutou
toux
toxicité
toxicodépendance
toxicologie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان