خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتقال دادن
[فعل]
transmettre
/tʁɑ̃s.mɛtʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: transmis]
[حالت وصفی: transmettant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
انتقال دادن
ابلاغ کردن، پخش کردن
1.transmettre un signal par satellite
1. انتقال دادن سیگنال از طریق ماهواره
2.Votre lettre m'a été transmise hier.
2. نامه تان دیروز به من ابلاغ شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
transmetteur
transmanche
translucide
transitoire
transition
transmissible
transmission
transparaître
transparence
transparent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان