خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیش از اندازه
[قید]
trop
/tʀo/
غیرقابل مقایسه
1
بیش از اندازه
بیش از حد، خیلی
1.Le chauffeur roule trop vite.
1. راننده بیش از حد تند رانندگی میکند.
2.Mon cousin mange trop.
2. پسرعمویم خیلی میخورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tronçonneuse
tronçon
tronquer
tronche
tronc
trop de
trop de pub tue la pub
trop-perçu
trop-plein
trophée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان