1 . تقلب کردن
[فعل]

truquer

/tʀyke/
فعل گذرا
[گذشته کامل: truqué] [حالت وصفی: truquant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تقلب کردن حقه زدن

  • 1.Cet enfant a truqué le jeu.
    1. این بچه در بازی تقلب کرده است.
  • 2.Une fois encore, il a essayé de truquer les élections.
    2. یک بار دیگر او تلاش کرد در انتخابات تقلب کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان