خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرزو
[اسم]
le vœu
/vø/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: vœux]
1
آرزو
خواسته، نذر
1.faire un vœu
1. آرزو کردن
2.Je vais faire un vœu pour papa.
2. برای بابا یک آرزو خواهم کرد.
3.Mes meilleurs vœux à votre famille.
3. بهترین آرزوها را برای خانوادهتان دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
vôtre
vêtu
vêtir
vêtement de pluie
vêtement
w
wagon
wagon-bar
wagon-citerne
wagon-lit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان