1 . قربانی
[اسم]

la victime

/viktim/
قابل شمارش مونث

1 قربانی

  • 1.L'avocat défendra la victime au procès.
    1. وکیل در دعوای حقوقی از قربانی دفاع خواهد کرد.
  • 2.L'incendie n'a pas fait de victimes.
    2. حادثه قربانی نداشته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان