خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قربانی
[اسم]
la victime
/viktim/
قابل شمارش
مونث
1
قربانی
1.L'avocat défendra la victime au procès.
1. وکیل در دعوای حقوقی از قربانی دفاع خواهد کرد.
2.L'incendie n'a pas fait de victimes.
2. حادثه قربانی نداشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vicomtesse
vicomte
vicinal
vicieux
vicier
victoire
victor
victor segalen
victorien
victorieux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان