1 . خالی کردن
[فعل]

vider

/vide/
فعل گذرا
[گذشته کامل: vidé] [حالت وصفی: vidant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خالی کردن تخلیه کردن

  • 1.Il a vidé l'huile du moteur.
    1. او روغن موتور را تخلیه کرد.
  • 2.J'ai vidé deux de mes tiroirs.
    2. من دو تا از کشوهایم را خالی کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان