خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویلا
[اسم]
la villa
/villa/
قابل شمارش
مونث
1
ویلا
1.Mes parents possèdent une villa.
1. والدینم یک ویلا دارند.
2.Pour leur retraite, ils ont acheté une villa dans le sud de la France.
2. برای بازنشستگیشان، آنها یک ویلا در جنوب فرانسه خریدهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
vilenie
vilain
vil
viking
vih
village
village de vacances
villageois
ville
ville-dortoir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان