1 . ویتامین
[اسم]

la vitamine

/vitamin/
قابل شمارش مونث

1 ویتامین

  • 1.Je veux injecter de la vitamine K.
    1. می‌خواهم ویتامین "کا" تزریق کنم.
  • 2.Le jus de canneberge contient beaucoup de vitamine C.
    2. آب کرنبری حاوی مقدار زیادی ویتامین "سی" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان