[عدد]

cinq

/sɛ̃k/

1 پنج

  • 1.Il est cinq heures du matin.
    1. ساعت پنج صبح است.
  • 2.Trois et deux font cinq.
    2. سه و دو می‌شود پنج.
avoir cinq ans
پنج ساله بودن
  • Ma fille a cinq ans.
    دخترم پنج ساله است.
le cinq d'un mois
(روز) پنجم یک ماه
  • J'irai le cinq du mois prochain.
    من (روز) پنجم ماه بعدی می‌روم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان