1 . خشک کردن 2 . کمرنگ شدن
[فعل]

faner

/fanˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: fané] [حالت وصفی: fanant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خشک کردن پژمرده کردن، پلاسیده کردن

  • 1.Faner de l'herbe
    1. سبزی خشک کردن
  • 2.Le vent chaud a fané les dernières roses.
    2. باد گرم آخرین رزها را خشک کرد.

2 کمرنگ شدن رنگ و روی چیزی را بردن (se faner)

  • 1.L'éclat de ses cheveux s'étaient fanés.
    1. درخشش موهایش کمرنگ شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان