1 . عاجز
[اسم]

aciz

/ˈadʒɪz/
قابل شمارش

1 عاجز درمانده

  • 1.Ne kadar aciz olduğunun farkına varmış.
    1. متوجه شده که چقدر درمانده شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان