1 . احمقانه
[اسم]

aptalca

/aptaɫdʒˈa/
قابل شمارش

1 احمقانه

  • 1.50 yaşındasın hala aptalca kararlar alıyorsun.
    1. 50 سالت است هنوز هم تصمیم‌های احمقانه می‌گیری.
  • 2.Senin aptalca hırsların yüzünden şirket batıyor.
    2. بخاطر جاه‌طلبی‌های احمقانه تو شرکت در حال ورشکست شدن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان