1 . در عین حال
[قید]

aynı zamanda

/ajnˈɯ zamandˈa/
غیرقابل مقایسه

1 در عین حال

  • 1.Evi temizliyorum aynı zamanda müzik de dinliyorum.
    1. خانه را تمیز می‌کنم در عین حال آهنگ هم گوش می‌دهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان