1 . فشار آوردن 2 . لبه پارچه را تا زدن و دوختن 3 . سرکوب کردن 4 . از بین بردن 5 . پیشرفت کردن 6 . تحت فشار قرار دادن 7 . سر بزنگاه رسیدن 8 . چاپ کردن 9 . چیزی ناگهان اتفاق افتادن و تاثیرش را نشان دادن 10 . شدت گرفتن (گرما، تاریکی و احساس خواب‌آلودگی) 11 . (در بازی قمار) پول گذاشتن
[فعل]

bastırmak

فعل گذرا و ناگذر

1 فشار آوردن

2 لبه پارچه را تا زدن و دوختن

3 سرکوب کردن

4 از بین بردن رفع‌ورجوع کردن

5 پیشرفت کردن جلو زدن (از کسی)

6 تحت فشار قرار دادن در منگنه گذاشتن (کسی را)

7 سر بزنگاه رسیدن پیش کسی سرزده رفتن

8 چاپ کردن

9 چیزی ناگهان اتفاق افتادن و تاثیرش را نشان دادن

10 شدت گرفتن (گرما، تاریکی و احساس خواب‌آلودگی) بیشتر شدن، زیاد شدن

11 (در بازی قمار) پول گذاشتن پول دادن (قمار)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان