خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جسم
[اسم]
cisim
/dʒˈisɪm/
قابل شمارش
1
جسم
1.Cesedin kafasına sert bir cisimle vurulmuş.
1. با یک جسم سخت به سر جسد زدهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ciritçi
cirit
cips
cinsiyet
cinsel
civar
civciv
ciğer
coğrafi
coğrafya
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان