خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حومه
[اسم]
civar
/dʒivˈar/
قابل شمارش
1
حومه
نزدیکی، مجاورت، اطراف
1.Bu civarda başka vinç bulamamışlardı.
1. در این نزدیکی جرثقیل دیگری پیدا نکرده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cisim
ciritçi
cirit
cips
cinsiyet
civciv
ciğer
coğrafi
coğrafya
coşku
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان