1 . آب شدن
[فعل]

erimek

/eɾimˈɛc/
فعل گذرا

1 آب شدن ذوب شدن

مترادف و متضاد donmak
  • 1.Dondurmalar eridi.
    1. بستنی‌ها آب شدند.
  • 2.Kutuptaki buzulların erimesi ciddi bir tehdit.
    2. ذوب شدن یخچال‌‌های قطبی تهدید جدی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان