1 . حس
[اسم]

his

/hˈɪs/
قابل شمارش

1 حس

  • 1.Kıskanmıyorum; yok öyle bir his bende.
    1. حسادت نمی‌کنم؛ چنین حسی در من نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان