1 . خود را در جایی محصور کردن 2 . بسته شدن
[فعل]

kapanmak

/kapanmˈak/
فعل گذرا

1 خود را در جایی محصور کردن

  • 1.Futbolcu yenilgisinden sonra eve kapandı.
    1. فوتبالیست بعد از شکستش، خود را در خانه محصور کرد.

2 بسته شدن

  • 1.Bankalar saat 5'te kapanır.
    1. بانک‌ها در ساعت 5 بسته می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان