1 . کسی را مجبور به قنداق کردن 2 . کسی را مجبور به آتش زدن جایی کردن
[فعل]

kundaklatmak

فعل گذرا و ناگذر

1 کسی را مجبور به قنداق کردن

2 کسی را مجبور به آتش زدن جایی کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان