1 . نظارت 2 . بازداشت
[اسم]

nezaret

/nezaɾˈɛt/
قابل شمارش

1 نظارت بازبینی

  • 1.Beni iki gün boyunca nezaret altında tuttular.
    1. من را دو روز تحت نظارت نگه داشتند.

2 بازداشت بازداشتگاه

  • 1.Nezarette olduğum iki gün çok zor geçti.
    1. دو روزی که در بازداشت بودم خیلی سخت گذشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان