1 . محکم شدن
[فعل]

pekişmek

/pecɪʃmˈɛc/
فعل گذرا

1 محکم شدن سفت شدن،

  • 1.Bu konuşmalar sırasında kararının pekişmiş olduğunu hissetti.
    1. در حین این صحبت‌ها احساس کرد تصمیمش محکم شده است.
  • 2.Toprak pekişti.
    2. خاک سفت شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان