خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رنیوم
[اسم]
renyum
/rˈænjʊm/
قابل شمارش
1
رنیوم
1.Yılda 40 ila 50 ton renyum Şili'de üretiliyor.
1. سالانه 40 الی 50 تن رنیوم در شیلی تولید میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
tungsten
tantal
hafniyum
lutesyum
iterbiyum
osmiyum
iridyum
platin
talyum
bizmut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان