1 . صبر کردن
[فعل]

sabretmek

/sabrɛtmˈɛc/
فعل گذرا

1 صبر کردن

  • 1.Biraz sabredersen istediğin sonuca varabilirsin.
    1. اگر کمی صبر کنی می‌توانی به نتیجه دلخواه برسی.
  • 2.Tek yapmamız gereken sabretmek.
    2. تنها کاری که باید انجام بدهیم صبر کردن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان