Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . چمدان
[اسم]
valiz
/vˈaɫɪz/
قابل شمارش
1
چمدان
ساک
1.Valizim çok eski, bununla havalimanına gidemem.
1. چمدانم خیلی قدیمی است، نمیتوانم با این به فرودگاه بروم.
2.Valizleri bagaja koy.
2. چمدانها را داخل صندوق عقب بگذار.
تصاویر
کلمات نزدیک
valilik
vali
vale
vakıf
vakit ayırmak
valiz arabası
valiz görevlisi
van gölü
vana
vantilatör
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان