1 . برگشتن 2 . چرخیدن 3 . صرف‌نظر کردن
[فعل]

dönmek

/dœnmˈɛc/
فعل گذرا

1 برگشتن

  • 1.Baba akşam eve döndü.
    1. پدر شب به خانه برگشت.
  • 2.Bir daha eve geç dönme.
    2. دیگر به خانه دیر برنگرد.

2 چرخیدن

  • 1.Ayağa kalkıp jüriye doğru döner misiniz lütfen?
    1. لطفا بلند می‌شوید و به سمت هیئت داوران بچرخید؟
  • 2.Dünya güneşin etrafında dönüyor.
    2. زمین دور خورشید می‌چرخد.

3 صرف‌نظر کردن

  • 1.Kararından döndü.
    1. از تصمیمش صرف‌نظر کرد.
  • 2.Kararından dönmene izin vermeyeceğim.
    2. نمی‌گذارم از تصمیمت صرف‌نظر کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان