Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دیگر
2 . پایان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[تخصیص گر]
آخَر
1
دیگر
1.لَا تَسْتَطِيعُ أَنْ تَصْرُخَ هَكَذَا فِي الأمَاكِن الأخْرَى.
در جاهای دیگر نمیتوانید اینگونه فریاد بزنید.
2.نَحْنُ نُرِيدُ أَنْ نَكْتُبَ كِتَاب آخَر فِي هَذَا الشَّهْر.
ما میخواهیم در این ماه کتاب دیگری بنویسیم.
3.هَلْ تُرِيدُ أَنْ تَشْتَرِي قَمِيص آخَر؟
آیا میخواهید یک پیراهن دیگر بخرید؟
[اسم]
آخِر
مذکر
1
پایان
آخر، آخرین
1.رَأَيْتُهُ فِي آخِر عَمَلِهِ.
من او را در آخرین کارش دیدم.
2.نَجَحْتُ فِي آخِر عَمَلِي.
من در آخرین کارم موفق شدم.
3.هَذِهِ آخِر مَرَّة أَذْهَبُ إِلَى المَدْرَسَة وَحِيدَة.
این آخرین باری است که به تنهایی به مدرسه میروم.
آخِرُ الأَمْر
پایان کار
کلمات نزدیک
جميع
معا
ملاك
بوصلة
سيجار
أو
جدا
لا شيء
أن
هذا
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان