[اسم]

أَحَد

قابل شمارش مذکر
[جمع: آحَاد]

1 یک‌شنبه

  • 1.سَأَرَاكَ الأَحَد.
    یک‌شنبه می‌بینمت.
  • 2.سَنُسَافِرُ إِلَى سُورِيَا يَوم الأَحَد.
    ما روز یک‌شنبه به سوریه سفر خواهیم کرد.
  • 3.مَاذَا تُرِیدُ أَنْ تَفْعَل فِي الأَحَد؟
    می‌خواهید یک‌شنبه چه کار کنید؟

2 کسی

  • 1.أَ لَا يُوجَد أَحَد هُنَا؟
    اینجا کسی نیست؟
  • 2.لَا أَحَد هُنَا.
    هیچ‌کس این‌جا نیست.
  • 3.هَلْ يُوجَد أَحَد لَا يُرِيد الشُّوكُولَاتَة؟
    آیا کسی هست که شکلات نخواهد؟
[تخصیص گر]

أَحَد

3 یکی از

  • 1.جَاءَ أَحَدُ الطُلَّاب.
    یکی از دانش‌آموزان آمد.
  • 2.ذَهَبَ أَحَدُ الأَطْفَال إِلَى الرَّوضَة.
    یکی از بچه‌ها به مهدکودک رفت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان