Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . جاسوسی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
تَجَسَّسَ
فعل گذرا و ناگذر
1
جاسوسی کردن
تجسس کردن
1.إِنَّهُ يَتَجَسَّسُ أَخْبَارَنَا.
او جاسوسی خبرهای ما را میکند.
2.لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً.
هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید، و از يكديگر غيبت نكنيد.
کلمات نزدیک
بئس
تاب
بعض ... بعض
اغتاب
استهزأ
تسمية
تنابز
تواب
تواصل
حرم
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان