Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . ترجمه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
تَرْجَمَ
فعل گذرا
1
ترجمه کردن
1.تَرْجَمَ خَلِيلٌ قِصَّةَ " تَاجِرِ البُنْدُقِيَّة".
خلیل داستان "تاجر ونیزی" را ترجمه کرد.
2.هُوَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يُتَرْجِمَ القِصَص.
او میتواند داستانها را ترجمه کند.
کلمات نزدیک
سيف
إحساس
معصية
بوابة
اعتبر
ارتفع
اختلف
فخر
ملامة
حركة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان