[اسم]

تَقَاعُد

غیرقابل شمارش مذکر

1 بازنشستگی

  • 1.تَعَالْ إِلَى حَفْلَة تَقَاعُدِي.
    به جشن بازنشستگی‌ام بیا.
  • 2.يَخْتَارُ المَزِيد مِنَ النَّاس العَمَل بَعْدَ سِن التَّقَاعُد.
    بیشتر مردم پس از سن بازنشستگی کار انتخاب می‌کنند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان