[اسم]

تَنَاقُض

قابل شمارش مذکر
[جمع: تَنَاقُضَات]

1 تناقض مغایرت، ضدونقیض‌بودن

  • 1.يَشْعُرُ الشَّبَابُ بِالتَّنَاقُضِ بَيْنَ مَا تَعَلَّمَهُ فِي بَيْتِهِ و مَدْرَسَتِهِ وَ مُجْتَمَعِهِ مِنْ أَخْلاقٍ.
    جوانان از نظر اخلاقی بین آنچه در خانه، مدرسه و جامعه خود آموخته‌اند، احساس ضدونقیض‌بودن می‌کنند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان