Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . تمشک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
تُوت العُلَّيْق
قابل شمارش
مذکر
1
تمشک
1.وَضَعْتُ تُوت العُلَّيْق عَلَى المَائِدَة.
تمشک را روی میز گذاشتم.
کلمات نزدیک
توت
توت بري
توت أسود
كرز
برقوق
شمام
عنب
أفوكادو
كيوي
ليتشي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان