[اسم]

جَزِيرَة

قابل شمارش مونث
[جمع: جَزَائِر، جُزُر]

1 جزیره

  • 1.دَارَتِ السَّفِينَةُ حَولَ الجَزِيرَة.
    کشتی به دور جزیره چرخید.
  • 2.شَجَرَةُ الخُبْزِ شَجَرَةٌ اسْتِوَائِيَّةٌ تَنْمُو فِي جُزُرِ المُحِيطِ الهَادِئِ، تَحْمِلُ أَثْمَاراً فِي نِهَايَةِ أَغْصَانِهَا كَالْخُبْزِ.
    درخت نان یک درخت استوائی است در در جزایر اقیانوس آرام رشد می‌کند و میوه‌هایی در انتهای شاخه‌هایش دارد که شبیه نان است.
  • 3.هَذِهِ جَزِيرَتُنَا.
    این جزیره‌ ما است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان