[اسم]

جَوزَة

قابل شمارش مذکر
[جمع: جَوزَات]

1 یک گردو دانه گردو، بلوط و مانند آن

  • 1.أَنَا أُحِبُّ أَنْ آكُل جَوزَة لِلفُطُور.
    من دوست دارم صبحانه یک گردو بخورم.
  • 2.يَدْفِنُ السِّنْجَابُ بَعْضَ جَوْزَاتِ البَلُّوطِ السَّلِيمَةِ تَحْتَ التُّرَابِ.
    سنجاب برخی دانه‌های سالم بلوط را زیر خاک دفن می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان