Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . گرگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ذِئْب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: ذِئَاب]
1
گرگ
1.الذِّئْبُ يَأْكُلُ الخَرُوفَ شَيْئاً فَشَيْئاً.
گرگ، گوسفند را آرام آرام میخورد.
2.هَلْ تَخَافُ مِنَ الذِّئْب؟
آیا از گرگ میترسی؟
3.هُوَ قَتَلَ الذِّئْبَ بِسُهُولَة!
او بهآسانی گرگ را کشت!
کلمات نزدیک
فيل
جمل
زرافة
دببة الباندا
نمر
جرذ
فأر
حمار وحشي
فرس النهر
دب قطبي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان