[اسم]

ذَهَبْ

غیرقابل شمارش مذکر

1 طلا (عنصر شیمیایی)

  • 1.الذَهَبُ عُنْصُر كِيمِيَائِي رَمْزه Au وَعَدَده الذَّرِّي 79.
    طلا یک عنصر شیمیایی با نماد Au و عدد اتمی 79 است.
  • 2.هَلْ تُحِب الذَّهَب؟
    آیا از طلا خوشت می‌آید؟
[فعل]

ذَهَبَ

فعل ناگذر

1 رفتن

  • 1.تَعَال لِنَذْهَب مَعاً.
    بیا باهم برویم.
  • 2.ذَهَبْتُ إِلَى الجَامِعَة.
    به دانشگاه رفتم.
  • 3.ذَهَبْنَا إِلَى بَيْت صَدِيقنَا.
    به خانه دوستمان رفتیم.
  • 4.مَا ذَهَبَ إِلَى المَدْرَسَة، لِأَنَّه مَرِيض.
    او به مدرسه نرفت، زیرا مریض است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان