[اسم]

رَأْس

قابل شمارش مذکر
[جمع: رُؤُوس‌]

1 سر

  • 1.رَأْسِي يُؤْلِمُنِي.
    سرم درد می‌کند.
  • 2.ضَعْ قُبَّعَتَكَ عَلَى رَأْسِكَ.
    کلاهت را بر سرت بگذار.
  • 3.عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الجَسَدِ.
    بر شما باد صبر و شکیبایی، زیرا صبر در ایمان همچون سر در بدن است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان